۱۳۹۳ شهریور ۲, یکشنبه

١٧١

ستاره شازده کوچولوی "آنتوان دو سن تگزوپری" آنقدر کوچک بوده (و لابد هست) که برای دیدن چندباره غروب خورشید کافی بوده (و لابد هست) که هربار چند قدمی صندلی‌ات را بکشی جلو؛ سمت غرب. شازده کوچولو گفته بود: "خودت که میدانی ... وقتی آدم دلش گرفته باشد از تماشای غروب چه لذتی می‌برد" و گفته بود: یک روز چهل و سه بار غروب آفتاب را تماشا کردم ...
.
و من چقدر این روزها دلم غروب مدام می‌خواهد  ... چقدر حتی باید حسودی شازده کوچولو را هم بکنم ...
.
دل آرام خوب خودم! "در این جهان تو را از تنهایی من باز ستاندند" و "من" توان سرودن ترانه هم ندارم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر