منابع خبری منِ وبلاگنویس، بولتنهای ویژه و تخصصی و چه بسا محرمانه نیست؛ همین روزنامهها و وبسایتهای خبریست که دسترسی به آن برای همگان آزاد است؛ همین کشوری است که در آن به دنیا آمدهام و در آن زندگی میکنم؛ حرفهای مردمان را میشنوم؛ مردمانی همزبان و همدرد. با این سهم و بضاعت از خبر و دانستن، چهار سال قبل، دو ماه مانده به اجرای طرح هدفمندی یارانهها، این متن را زیر عنوان «مسیر سردخانه» توی وبلاگم نوشته بودم (+):
.
کاملا طبیعی است جراحی بزرگی در حد و اندازه "پرداخت مستقیم یارانهها"، زخم و درد و خونریزی داشته باشد. بسیاری از کارشناسانی که معتقدند مدیریت پرداخت یارانهها برای تحول اقتصادی، نه یک "انتخاب"، که یک "الزام" است، همزمان از آماده نبودن اتاق عمل این جراحی اظهار نگرانی میکنند. این نگرانی را تاخیر لااقل هفت ماهه در شروع اجرای آن، تحریمهای کم سابقه بینالمللی تجاری، رکود حاکم بر اقتصاد کشور و آمار و اطلاعات مشکوک دولتی از اوضاع اقتصادی، تایید میکند. در مواجهه با این نگرانی اقدامات مختلفی در حال انجام است: تلاش میشود افکار عمومی با مسائل کاملا فرعی مشغول شود؛ مثلا با متمرکز شدن "ناگهانی" روی مساله یازده سپتامبر و رنج فقرای آمریکا – مخالفت و انتقادها سیاسی جلوه داده میشود؛ مثلا با به کار بردن لفظ "فتنه اقتصادی" برای متهم کردن پیش ازموعد هر نوع مقاومت در برابر عوارض اجرای آن - و البته تظاهرِ بیتعارف به پیشبینی اعمال فشارهای پلیسی و امنیتی علیه مخالف خوانیها. کارآمد بودن یا نبودن این ترفندها در کنترل مخالفتها یک سوی ماجراست که حتی در صورت موفقیت آن را میتوان به ساکت کردن "همراهان بیمار" تعبیر کرد، تصور این که خودِ بیمار، (یعنی) اقتصاد ملی، مستقیم از اتاق عمل به سردخانه منتقل شود، مو بر تن سیخ میکند.
چهارده ماه بعدتر نیز با اشاره به گزارش ارگان دولت (روزنامه
ایران) که بزرگترین موفقیت هدفمندی یارانهها را صرفهجویی عنوان کرده بود، نوشتم:
ایرانی را فقیرتر کردند تا صرفهجویی کند.
.
حالا گزارش تحقیقی منتشر شده در نشریه وزارت اقتصاد درباره
آثار فاز اول هدفمندی یارانهها نشان میدهد: حداقل مزد واقعی 4 درصد، قدرت خرید کالای
اساسی 60 درصد، قدرت خرید مسکن 25 درصد و قدرت خرید اجاره مسکن 43 درصد در طول اجرای
فاز اول یارانه ها کاهش یافته (+) ... پس از اجرای این قانون قدرت اقتصادی خانوارهای
کشور ۲۵ درصد
کاهش یافته و هماکنون ۳۱
درصد خانوارها زیر خط فقر هستند(+).
.
جدای از ویرانی عظمایی که به مردم و دولت حاضر رسیده، مثل خیلیهایی
که بیکفایتی دولت نامنضبط قبلی، با همه محدودیتها در دریافت اطلاعات و آمار صحیح،
برایشان واضح بود، دوست دارم بدانم کسانی که دست و پای احمدینژاد و دولت ویرانگر او
را رها گذاشتند، نقد و افشای او را به تاخیر انداختند، به موقع حسابکشی نکردند، به کدام مردم و به کدام منابع خبری و به کدام مصلحت
و بصیرت متصل بودند و کوتاهی خود را چگونه جبران خواهند کرد؟ اساسا امیدی به جبران
دارند؟ به بخشیده شدن از طرف ایرانیانی که فقیرتر شدهاند چطور؟
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر